خلاصه داستان: یک گروه موسیقی پیش از اولین اجرای خود به طور ناگهانی به زمان عقب برمیگردند…

خلاصه داستان: کیم بوم از بچگی به خاطر اینکه تمام خواهر و برادرهاش نابغه بودن رنج میکشید چون هیچ وقت نمیتونست در مقایسه با اون ها خودشو جلوی خانواده و دوستانشون نشون بده . کیم بوم الان یک خشکشویی سوئدی رو اداره میکنه و قدرت ماورای طبیعی داره که میتونه نگرانی و مشکلات مشتریاشو بفهمه و سعی میکنه که این مشکلات رو براشون حل کنه…

خلاصه داستان: سریال درباره دی جی کاپیتان(یون گون) که یک ایستگاه رادیوئی قاچاقی رو با فرکانسهای دزدی اداره میکنه. اون داستانهایی رو از شنونده هاش دریافت میکنه .هر قسمت یه داستان عاشقانه متفاوت داره.

خلاصه داستان: هیون جونگ-هیون نویسنده ساختار شبکه ست و بصورت پاره وقت در یک کتابفروشی کار میکند . او همیشه آرزو دارد بعنوان یه نویسنده وبتون کار کند, اما بخاطر لجبازیش و غیر قابل کنترل بودن اخلاقش مشکلاتی دارد او یک گربه هم دارد که اسمش بوگلی است اون گربه اش رو اولین بار در یک روز بارانی در خیابان دید از ان روز به بعد انها با هم زندگی میکنند و هیون جونگ هیون فقط حرفهاش را به گربه اش میزند.