خلاصه داستان: صد روز قبل از امتحان ورودی دانشگاه “چانگ که آی” با “یانگ زی هائو” تو دبیرستان یه شرط می بندن که اگه تو یک دانشگاه قبول بشن، یکی شون تو کل سال کیف دیگری رو با خودش حمل کنه. متاسفانه بخاطر مشکلات خانوادگی، چانگ که آی مجبور میشه بی خیال دانشگاه رفتن بشه. ۱۰ سال بعدش، اونا تصادفاً تو یه خیابون با همدیگه روبرو میشن اما همه چی فرق کرده …

خلاصه داستان: ژو وی وی قراره با نامزد موفق و مهربونش ازدواج کنه. چو که هوان هم قصد داره که با یک زن زیبا که فکر میکنه باقی عمرش رو قراره با اون بگذرونه ازدواج کنه. فقط یک مشکل وجود داره اونم اینکه همینطور که به روز های ازدواجشون نزدیک میشوند احساس علاقه بیشتری بین این دو (ژو وی وی و چو که هوان) شکل میگیره. علارغم قصد آنها برای حفظ یک رابطه افلاطونی(رابطه و عشق پاک)، به نظر میرسد که کیوپید(پروردگار عشق) برای آنها برنامه دیگری دارد.