خلاصه داستان: اسمایل به ارشد خوش قیافش علاقه منده که اسمش کایروئـه اما وقتی که بهش اعتراف میکنه پس زده میشه چون بهش میگه که از دخترای نابالغ خوشش نمیاد. اسمایل تصمیم میگیره که یه پسر اجاره ای رو استخدام کنه که یاد بگیره چطوری قلب یه مردو به دست بیاره. لیز باور داره که دوستش بدز داره بهش خیانت میکنه و تصمیم میگیره که از خدمات پسر اجاره ای استفاده کنه تا بدز بدون احساس گناه پیشش برگرده با اینکه میدونن با اجاره اونا ممکنه که زندگی شون واسه همیشه تغییر کنه.

خلاصه داستان: داستان درمورد یه تاجر موفق و پولداره که یه شب اشتباهی وارد کابین یکی از مهمونای قایق تفرحی میشه و شب رو اونجا میگذرونه. بعد از این قضیه وانیدا باردار میشه و زندگی این دو شکل میگیره ولی این تاجر در پشت پرده رازهایی داره که بعد ازدواج برملا میشه…

خلاصه داستان: پدر کیت از شرکت سیک دزدی میکنه و وقتی شرکت این موضوع رو متوجه میشه شروع میکنه دنبال پدر کیت میگردن چون فرار کرده. بعد از مدتی که پیداش میکنن میبینن تو بیمارستان بخاطر بیماری قلبی ای که داره بستریه. و حالا پدر کیت میخواد دخترش رو به جای بدهی هاش بده به سیک. او فکر میکنه اینطوری میتونه از دخترش با ثروتی که سیک داره مراقبت کنه. و سیک هم این بین عاشق کیت میشه حالا همسر سابق سیک برگشته و ….

خلاصه داستان: چانگ پسریه که تمایلات و احساسات دخترونه در قلبش داره مانند برگی که همیشه کنار گلهاست اما نمیتونه گل باشه. او در دوره کودکی و نوجوانی، زمانیکه در خانه پدری زندگی میکرد به علت همین دوگانگی و احساسات، به شدت مورد تمسخر و آزار روحی و روانی اطرافیانش به ویژه پدرش قرار میگرفت. پدرش به شدت با چانگ و مادرش بد بود. به غیر از مادرش تنها کسی که با چانگ خوب بود، شوهر عمه اش (چات) بود که درکش میکرد. چانگ سرخورده و با قلبی شکسته به همراه مادرش به انگلیس میره و در آنجا با حمایت و کمک مادرش خواسته قلبیش رو عملی میکنه و طی عمل جراحی انجام میده. اما متاسفانه بعد از عمل، مادرش طی یه سانحه ای میمیره و چانگ از شنیدن این حادثه به شدت شوکه و وحشت زده میشه و از طرفی پدرش رو باعث مرگ مادرش میدونه و این فکر باعث میشه تمام وجودش پر از خشم و نفرت بشه و تصمیم میگیره به ....

خلاصه داستان: این سریال درباره پسری فقیر، جوان و مسئولیت پذیر است به نام چانون، که با تلاشاش توانسته مهندس یه کارخونه بشه و سپس ترفیع بگیره و مدیر اون کارخونه نیز بشه و همچنین رابطه شو با رئیس و دختر رئیس خوب کنه. در این میان یکی به نام آتیبت خیلی حسودیش شده و هر طور شده می خواد حال چانون رو بگیره و یه پاپوش برای رئیس کارخونه درست کنه و اونو بندازه زندان که چانون میفهمه و میخواد جلوی این اتفاقات رو بگیره.

خلاصه داستان: ین سریال درمورد پسریه به اسم “تور” که همیشه مورد آزار و اذیت نامادریش قرار میگرفت و حتی وقتی طی حادثه ای در همون دوران کودکی در دریا غرق میشه نامادری بهش کمک نمیکنه و میذاره تور غرق بشه. بعد این حادثه همه فک میکنن که تور مرده درحالیکه تور به وسیله خاله اش نجات پیدا میکنه و با هویت مخفی بزرگ میشه. تور با اسم و هویت “سیلا” بزرگ و پولدار میشه و تصمیم میگیره که از نامادریش انتقام بگیره. از طرف دیگه دختری به اسم “مین” در همسایگی تور زندگی میکرد که دوست دوران کودکیش بود. تنها کسی که نمیتونست باور کنه که تور مرده مین بود. بعد سالها این دو نفر همو میبینن و همدیگر رو میشناسن اما تور بخاطر انتقامش مجبوره با مین جوری برخورد کنه که انگار اونو نمیشناسه و باهاش خیلی بد رفتار میکنه.