خلاصه داستان: این سریال درباره دو وکیل به نام های یون هی جه (جو جی هون) و جانگ گئوم جا (کیم هی سو) است که فقط برای پولدارترین افراد جامعه کار میکنند. جانگ گئوم جا وکیلیه که فقط به دنبال پوله و از هر روشی برای برنده شدن یک پرونده استفاده میکنه. یون هی جه نیز یک وکیل ماهر، باهوش و با اعتماد به نفس است.

خلاصه داستان: این سریال درباره دادستان های پرکار شهر سئول هست. دادستان هایی که تمام شب رو بیدار میمانند و سخت تلاش میکنند تا پرونده هایی که به آنها سپرده شده رو به سرانجام برسانند.

خلاصه داستان: نوه جی ووک (جی چانگ ووک) یه دادستان نابغه و خوش تیپه. اون بونگ هه(نام جی هیون) هم یه کارآموزه. این دونفر مجبورن رو یه پرونده عجیب که در مورد یه قاتل فراموشکاره با هم کار کنن…

خلاصه داستان: این سریال در مورد وکیلی هست که منصوب شده تا از متهمی دفاع کنه که اعلام شده حتی ۱ درصد هم احتمال اینکه بیگناه باشه نیست و …

خلاصه داستان: کو چئوک هی (چو یئو جونگ) وکیلی است که برای بردن موکلش دست به هر کاری میزنه. سو جونگ وو قبلا دفتردار او بوده و همیشه اشتباهاتش رو به روش میآورده که باعث عصبانیتش میشده. در بهترین حالت چشم نداشتن همدیگرو ببینن حالا بعد از مدتی، این دو نفر دوباره همدیگرو توی دادگاه میبینن ولی اینبار جونگ وو وکیله و چئوک هی، دفتردار …

خلاصه داستان: بونگ سانگ پیل (لی جونگی) بعد از ناامید شدن از قانون برای گرفتن انتقام مرگ مادرش، تصمیم میگیره به روش خودش و در قالب یک وکیل عدالت رو اجرا کنه و در برابر قدرت های برتر بایسته…

خلاصه داستان: این سریال زیبا درباره زندگی زنی است که علیرغم بی عرضگی و دست و پا چلفتی شوهرش سعی میکند زندگیش را به سر و سامان رسانده و برای خانواده خود زندگی خوبی بسازد…

خلاصه داستان: شین یونگ جو یه پلیسه که بیشتر وقت خودش رو صرف گرفتن مجرم‌ها میکنه. با خانوادش هم به خاطر مسائل مالی مشکل داره و مجبوره بدهی اونا رو بده. اگرچه زبون خیلی تند و تیزه ولی قلبی از طلا داره. لی دونگ جون یه قاضی نخبه و با فضیلته که ذهنی روشن و قلبی مهربون داره و دوست داره به درد و دل آدمای ضعیف گوش بده. این دو نفر با هم متحد میشن تا فساد توی شرکت تباک که بزرگترین شرکت حقوقیه کشوره رو برملا کنن که باعث میشه حسابی توی کشور سر و صدا به پا کنه…

خلاصه داستان: افسانه اوک نیو (با نام اصلی گلی در زندان) داستان دختری به نام اوک نیو است که در زندان متولد می‌شود. وی بعدها با نام لی سو وون شناخته می‌شود. وقتی اوک نیو بزرگ می‌شود با کمک سیستم قضایی سلسله چوسان به زندانیان کمک می‌کند.

خلاصه داستان: جانگسو مأمور تحویل کالا با هائمی که زمانی در محله او زندگی می‌کرد، روبرو می‌شود. «هائمی» از جانگسو می‌خواهد وقتی او به آفریقا سفر می‌کند مراقب گربه‌اش باشد. هائمی از سفر برمی‌گردد و یک مرد جوان اسرارآمیز به نام بن را که در سفر با او آشنا شده است، به جانگسو معرفی می‌کند. یک روز بن با جانگسو درباره نامعمول‌ترین سرگرمی خود صحبت می‌کند.