خلاصه داستان: این مجموعه براساس یک داستان واقعی ساخته شده و زندگی دختری بنام آیا رو نشون میده که در سن 15 سالگی متوجه میشه که به بیماری لاعلاجی مبتلا شده ولی همچنان امیدش رو حفظ می کنه و با قدرت به زندگیش ادامه می ده و تا جایی که هنوز قدرت قلم در دست گرفتن رو داره خاطرات تلخ و شیرین زندگیش و امیدی که در دلش روشنه رو می نویسه. این سریال با توجه به دفترچه خاطرات این دختر با همین عنوان ساخته شده.

خلاصه داستان: وسامو و نوبویو شیباتا یک زوج ژاپنی هستند که در گوشه ای از توکیو در فقر زندگی می کنند و درگیر کارهای نیمه وقت هستند. آن ها درآمد پایینی دارند و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند. قسمت بزرگی از خرج و مخارج خانواده متکی به مستمری مادربزرگ خانواده است. این مشکلات مالی در نهایت آن ها را مجبور به دزدیدن مواد غذایی از خوار و بار فروشی ها می کند و...

خلاصه داستان: داستان عاشقانه ای بین یک مهندس ۲۵ ساله و یک دختر دبیرستانی ۱۶ ساله که از صدای مستعدی برخوردار است.

خلاصه داستان: هر صد سال یکبار الهه آب تخمی را در درون انسانی بجا می گذارد و اینبار این انسان کسی نسیت بجز چاگوم پسر امپراطور یوگوما. اما پیشگویان تولد این کودک را بد یُمن می دانند و امپراطور تصمیم میگیرد افرادش مخفیانه پسرش را به قتل برسانند اما مادر چاگوم از این نقشه شوم با خبر می شود و زنی دلاور و امینی به نام بالسا را استخدام می کند تا از پسرش محافظت کند…

خلاصه داستان: داستان فیلم بر روی یک گروه چهار نفری دوستان دبیرستانی تمرکز میکند. ناتسوکی، تامویا، کییچی و تسویشی. این چهار پسر هیچ فعالیت ورزشی ندارند و سعی دارند با مطالعه خود را سرگرم کنند اما با به میان آمدن پای عشق همه چیز عوض میشود و…

خلاصه داستان: داستان سریال در توکیو امروزی می گذرد، و شخصیت‎های اصلی این سریال دو زن ژاپنی هستند. خانم دکتر واتو تاچیبانا یک جراح است و اخیراً به عنوان پزشک داوطلب در جنگ سوریه حضور داشته. و سارا شلی فوتابا یک کاراگاه مشاور است که با اداره پلیس در حل پرونده‎های عجیب و غریب و دشوار همکاری می‎کند. در این سریال شاهد حل راز و رمز‎های بسیاری توسط سارا شلی فوتابا خواهیم بود. او توسط مهارت‌های ویژه خود از جمله مشاهده دقیق و استدلال منطقی پرونده‎ها را حل خواهد کرد.

خلاصه داستان: ماکوتو و هاروکو هر دو ۲۹ ساله و مجرد هستن. وقتی بچه بودن از هم جدا میشن و هر کدوم میرن دنبال سرنوشت خودشون و اصلا از حال و روز هم خبر ندارن. یه روز یه آقایی جلوی ماکوتو ظاهر میشه و میگه خداست! و درباره نیمه گمشده ماکوتو حرفایی بهش میزنه؛ اینجوری میشه که وقتی ماکوتو با هاروکو مواجه میشه بی مقدمه بهش میگه تو سرنوشتمی …

خلاصه داستان: ساواکو کورونوما با وجود شخصیت خوبی که داره ولی در مدرسه به بدنامی شناخته شده. البته به خاطر شباهت مدل موش به بازیگر فیلم ترسناک حلقه بهش ساداکو میگن. ساواکو به دیگران خیلی اهمیت میده و شعارش برای زندگی اینه که هر روز یه کار خوب انجام بده. شوتا کازهایا همکلاسی ساواکو و برخلاف اون خیلی اجتماعی و معروفه. رفتارش با همه حتی با ساواکو هم خوبه. با کمک کازهایا، ساواکو کم کم میتونه برای خودش دوست پیدا کنه و خودش رو تو اجتماع قرار بده و …

خلاصه داستان: کائوری فوزیمیا همیشه تنهاست بخاطر اینکه همیشه زمان هایی که با دوستاش رو سپری کرده رو فراموش میکنه، اون هر دوشنبه حافظه کوتاه مدتش رو از دست میده. حالا یکی به اسم یوکی هاسه تلاش میکنه که هر هفته به کائوری نزدیک بشه به امید اینکه یه روز اونو یه دوست صدل کنه…

خلاصه داستان: تاکاتوشی در دانشکده‌ی هنر مشغول درس خواندن است، روزی در قطار به سمت دانشکده درحال حرکت است تا اینکه ایمی را می‌بیند و در نگاه اول عاشقش می‌شود، او عزم خود را جزم می‌کند تا عشقش را به ایمی بگوید، آنها با یکدیگر قرار می‌گذارند و روزهای خوبی رو سپری می‌کنند تا اینکه ایمی رازی را برای تاکاتوشی برملاء می‌کند…